زن امين الهي است و به عنوان امين حق الله از نظر قرآن مطرح است. اين مقام حرم ، حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست به زن هديه كرده است خداوند انسان را اعم از زن و مرد را در بهترين حالات خلق كرده است و قرآن نه تنها نگاه ويژهاي به زن دارد بلكه وي را مستقل و كارآمد معرفي ميكند.
زن مانند مرد انساني است كه همه مواهب رشد را دارا بوده هيچ خللي در گوهر وجود او نيست و ميتواند مراحل رشد و تكامل را به خوبي طي كند. از اينرو در آيات قرآن هر جا خطاب به نوع بشر است زن و مرد هر دو نيز مورد خطاب واقع ميشوند و در برخي آيات نيز بطور خاص به زن اشاره شده است.
در آيات مربوط به زنان اصولاً خطاب مستقيمي فقط از نام حضرت مريم موجود ميباشد و تنها در سه مورد آنهم نه صريحاً خطاب يافت ميشود.
1. آيه در مورد زنان پيامبر زمانيكه آن زنان به آزار حضرت پرداختند،زنان را اززبان پيامبرمستقيما با لفظ قل مورد خطاب قرارداد. (سوره احزاب، آيه 35-32)
2. آياتي كه مكالمه حضرت مريم (ع) را با ملائكه به صورت مستقيم آورده است.(سوره آل عمران، آيه 45-43)
3. ارتباط مخصوص خداي متعال با مادر موسي در حفظ فرزندش كه خداوند آنرا براي پيامبر بازگو فرموده است. (سوره قصص،آيه 7)
4. آياتي كه از زبان زنان بيان شده است. 22 آيه را از زبان 9 زن بيان فرموده است و اين خود يكي از نمونههاي عنايت به رشد زن است كه در تعالي فكري زن ميتواند به مقامي برسد كه سخنانش سرلوحه هدايت بشري گردد.
5. آنكه عدم تبعيض از آيات كريمه به وضوح ديده ميشود: اسلام در كرامت و حرمت اشخاص از نظر دينداري تفاوتي ميان جنسيتها قائل نيست در سوره قصص، آيه 7 خداي متعال زنان مؤمنه را همراه با مؤمنان درقرب خويش به يك صفت نام برده است.
همانا كلمه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان ، مردان و زنان اهل طاعت و عبادت، مردان و زنان راستگوي مردان و زنان صابر، مردان و زنان خداترس و خاشع، و مردان وزنان خيرخواه مسكين نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفظ خوددار از تمايلات حرام.
برهمه آنها خدا مغفرت و پاداشي بزرگ مهيا ساخته است. (سوره احزاب ، آيه 35)
خداي متعال 214 آيه در مورد زنان نازل فرمود.
آفرينش نخستين زن
پروردگار حكيم با دست قدرت خويش از باقي مانده همان وگل قبلي كالبد دومين فرد نوع انسان را متناسب با مسؤليت و نقشي كه در آينده بايد ايفاء كند ميآفريند، به طوري كه خلقت وي در كمال ظرافت بوده و هنر و زيبايي در او چشمگيرتر شده است. گرچه اين انسان با انسان قبلي داراي وجوه و نقاط مشترك جسمي و روحي است، ولي از ويژگيهاي خاصي برخوردار ميباشد. چه نيكوست جهانيان بار ديگر نخستين معمار هستي را بشوند و با خداوند هم صدا شوند و بگويند «فتبارك الله احسن الخالقين » (مؤمنين آيه 14) .
اكنون كه كالبد نخستين زن كامل شد اراده الهي بر آن تعلق ميگيرد كه در كالبد دومين بشر روح دميده و سپس حوا خوانده شود.
علت نامگذاري حوا به روايتي امام صادق ميفرمايد:
از آنجا كه حوا مادر همه انسانهاي زنده است حوا ناميده شده است. به روايتي ديگر، زيرا حوا از (باقيمانده) موجود زندهاي آفريده شده است، در لغتنامه دهخدا حوا معاني ديگري بيان شده است.
آواز، صوت و صدا، گياه مايل به سياهي .
مشهورترين كنيه حضرت حوا (س) ام البشر است و كنيههاي زيباي ديگري نيز از قبيل، اممحمد، ام الانبياء، ام الشهداء، ام الائمه و ...
يكي از صفات وي صفيه است، زيرا شوهرش ، آدم (ع) نخستين مرد «صفي» و برگزيده الهي است و او نيز اولين زن برگزيده ميباشد.
حوا زماني كه به ديده آدم ظاهر ميشود. آدم حيرت زده چشمانش را باز ميكند مخلوقي را ميبيند كه تا بحال مثل او را نديده بود، بافرشتگان فرق داشت آدم (ع) ميپرسد پروردگارا ! اين مخلوق نيكو و زيبائيست.
خداوند ميفرمايد:
اي آدم اين حوا كنيز من و تو نيز عبد من ميباشي، شما را براي خانهاي آفريد. كه نامش بهشت است براي ورود به بهشتم، تسبيح و حمد مرا نيكو بجاي آوريد.
اي آدم با همسرت در اين باغ هميشه سرسبز اقامت كن و از هر جا كه خواهيد بخوريد ولي به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خوايد شد. (بقره /35 و اعراف /19)
بدان كه در اينجا به سبب فراواني نعمات گرسنه و تشنه نميشويد و به علت وجود درختاني پرشاخ و برگ، آفتاب بدن شما را آزار نخواهد داد و به جهت تعدد و تنوع لباس بيپوشش و عريان نميشويد. (اعراف آيه 20)
اي آدم ! اين شيطان رانده شده، هر آينه دشمن تو و همسرت ميباشد؛ مبادا با وسوسههايش شما را از اين باغ پرنعمت بيرون كند؛ كه در آن صورت دچار سختي و مشقت خواهيد شد. (اعراف آيه 30)
پس از اين كه وسوسههاي شيطان آنها را به سفر به جايگاهي ناآشنا (زمين) سوق ميدهد خداوند ميفرمايد:
از اين جايگاه به جانب زمين موعود پايين برويد. (بقره 36، 38؛ اعراف/24 و طه 143)
حوا و آدم با شنيدن فرمان الهي مبني بر تبعيد آنان به زمين هراسناك شدهاند؛ زيرا زمين و ساكنانش براي آنها مبهم است و سؤالات متعددي در ذهنشان خطور ميكند.
خداوند عليم براي دلجويي بندگان سرگردانش خصوصيات زمين وساكنانش اينگونه تشريح ميكند:
ـ برخي از شما دشمن گروه ديگر ميباشيد. (بقره /36، اعراف/24 و طه 123)
ـ محل استقرار شما و بهرهمندي از نعمات تاهنگام مرگ ، در همان زمين است. (بقره 36 و اعراف /24)
ـ زندگي شما و تولد فرزندانتان و مرگ و رستاخيزتان در زمين خواهد بود. (اعراف/25)
ـ من نيز براي سعادت و نيك بختي شما پيامبراني با كتابهاي آسماني به سويتان فرو خواهيم فرستاد. (بقره/38 و طه 123)
بيشك نزول از آن جايگاه مطلوب و پرنعمت و اقامت در دنياي رنج و كاستي، آغازگر شكوفايي مادي و معنوي انسانها خواهد بود؛ زيرا كسب مقام بلند «جانشيني خدا در زمين» همتي مضاعف ميطلبد كه به واسطه آن انسانها به پيكار ناملايمات رفته و بعد از شناخت علمي و تجربي دردها و درمانها، منكرات و مكرونات و نبايدها و بايدها ميتوانند تحولي شگرف در زمين بوجود آورند،آري اين هبوط رمز تلاش پيگير براي رسيدن به جايگاه برتر است.
همسران پيامبر
خديجه (س)
حضرت خديجه نخستين ام المؤمنين كه در قرآن به عنوان يكي از زنان پيامبر مورد توجه است و بطور شخصي نيز درسوره ضحي آيه هشتم به نام و اوصاف او اشاره گرديده است.
حضرت خديجه پس از ازدواج با پيامبر همه اموالش را قبل از اسلام و بعد از آن در اختيار پيامبر گذاشت، تا آن حضرت هرگونه كه خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونهاي كه پيامبر فقير بود، بينياز شد و خداوند در بيان مقام خداوند تو را فقير يافت و بينياز نمود.
اين كه نام وي در آدرس مذكور در قرآن مجيد مورد عنايت قرار گرفته در تفسيرهاي عامه و خاصه و در روايت اهل بيت آمده است كه مراد از «بينياز ساختن پيامبر» مال و بخشش خديجه بود كه همه را در طبق اخلاص گذاشته و براي پيشرفت دين مبين اسلام در اختيار پيامبر قرار داد.
همچنين در آيه 27 مطفقين عيناپيامبردر تفسيرآيه ميفرمايد: از مردان بسياري به حد كمال رسيدند، و از زنان به درجه آخر كمال نرسيدند مگر چهارزن، آسيه، مريم ، خديجه و فاطمه .قرآن همسران پيامبر را مادران مؤمنان ناميده است و” از واجه امهاتهم» )احزاب آيه 6( اين كه زنان رسول خدا، مادران امتاند، حكمي است شرعي و مخصوص به آن حضرت و معنايش اين است كه همان طور كه احترام مادر بر هر مسلماني واجب و ازدواج با او حرام است، احترام همسران رسول خدا نيز بر همه مسلمانان واجب و ازدواج با آنان بر همه حرام است.
آيات 28 تا 35 سوره احزاب خطاب به همسران پيامبر است و تكاليفي خاص براي آنان صادر كرده و مناسب شأن والاي آنان، توصيههايي ميكند و به آنان وعده ميدهد كه اگر ادامه زندگي با رسول خدا و مشكلات زندگي با آن جناب را بپذيرند و براي رضاي خدا و رسولش، محروميتها را تحمل كنند و حرمت شأن پيامبر را حفظ كنند، به آنان اجر عظيم خواهد داد و چنانچه رعايت حرمت رسول خدا را نكنند و با عنوان همسري رسول خدا مرتكب خطا و خلاف شوند، كيفر آنان مضاعف خواهد بود.
در ذيل آيه 32 سوره نساء در مورد امه سلمه يكي از همسران پيامبر ميباشد نازل شده است». (مجمع البيان، ج 2، جزء 5، ص 78)
همچنين آيه تخيير (سوره احزاب آيه 29-28) نازل شد و همسران رسول خدا (ص) بين باقي ماندن بر همسري آن حضرت يا طلاق گرفتن مخير شدند، اولين كسي كه پيامبر و زندگي با آن حضرت را انتخاب كرد، ام سلمه بود. او برخاست و گفت من خدا و رسولش را انتخاب كردم پس از او، بقيه زنان حضرت اين جمله را تكرار كردند. (بحارالانوار، ج 22، ص 198)
بيشتر مفسران شيعه و سني در زمينه شأن نزول سوره تحريم نقل كردهاند كه در اين سوره بدليل قسم پيامبر به اينكه هرگز سراغ ماريه قبطيه نرود نازل شد اينكه چرا براي راضي كردن همسران خود حلال خدا را برخود حرام كرد. "در حالي كه خداوند آمرزنده و مهربان است. خداوند ر اه گشودن سوگندهايتان را بر شما مقرر داشته و خداوند سرور شما و دانا و حكيم است". (تحريم آيه 1 و 2)
اي پيامبر به زنانت و دخترانت و به زنان مؤمن بگو پوششهاي خود را بر خود فروتر گيرند اين براي آنكه شناخته نشود و مورد آزار قرار نگيرد (به احتياط) نزديكتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. (احزاب 33 ، آيه 59)
حضرت مريم (س)
وي بانوي بزرگواري است كه قرآن، به عظمت و پاكي از او ياد ميكند. همو كه شايستگي يافت تا حضرت عيسي (ع) را در دامن خود بپروراند و امانتدار روح الهي گردد.
«آن گاه كه فرشتگان گفتند: اي مريم خدا تو را برگزيد و پاكيزه گردانيد و بر زنان جهانيان برتري بخشيد». (آل عمران آيه 42)
در اين آيه حضرت مريم مورد خطاب وحي و سخن فرشتگان الهي قرار گرفته و فرشتگان با وي تكلم ميكنند و از غيب براي او روزي ميرسد و به چنان مقام والايي دست پيدا كرده كه پيامبر زمانش در حيرت فرو ميرود. اين جمله دلالت دارد بر اينكه مريم بخاطر ويژگي و خصيصهاي كه دارا بود، خداوند او را براي امر مهمي اختيار كرده است همانطور كه آدم و نوح را بخاطر ويژگيهايي كه داشتند مورد اصطفا قرار داد.
«هرگز پسر مانند اين دختر نيست » . ( آل عمران آيه 36)
«و مريم دختر عمران را كه شرمگاه خويش را از زنان نگه داشت ما از روح خود در آن دميديم و او كلمات پروردگار خود وكتابهايش را تصديق كرد و او از فرمانبرداران بود». (تحريم آيه 12)
مريم سيده نساء العالمين زمان خود بود . (سوره آل عمران آيه 42)
مريم به وسيله او «كلمه الله» تتميم و به كمال رسيد. (آل عمران آيه 45)
زني كه دامن خود را نه تنها از حرام حفظ كرد بلكه از حلال نيز نگه داشت . (اسراء آيه 12)
لذا علي بن ابراهيم ذيل آيه 12 سوره تحريم كه در توصيف حضرت مريم آمده و او را از داعين دانسته است. (بحارالانوار ، ج 14 ، ص 207) (بنابراين حضرت مريم از دعوتكنندگان به سوي حق تعالي است).
مريم مصطفاه و منتخب خدا شد . (آل عمران آيه 42)
حضرت مريم زني آزاد بود، هرگز آلوده شهوات نشد و خداوند با نفخه روح القدس او را داراي فرزند كرد . (آل عمران آيه 47)
ما مريم و فرزندش را آيتي براي جهانيان قرار داديم .(سوره انبياء، آيه 19)
پس فرستاديم به سوي مريم روح خود جبرئيل را كه به صورت يك بشر كامل در برابر او آشكار شد (مريم 19: 17)
از سوره انبياء آيه 19 «ميتوان گفت اين آيه اشاره يا دلالت بر نبوت حضرت مريم دارد زيرا در اين آيه مريم و فرزندش حضرت عيسي به عنوان آيت واحده معرفي شدهاند. همان قسم است كه پسر آيتي از آيات خدا به شمار ميرود. به همين صورت مادر نيز آيتي از آيات خدا به شمار آمده است. و احتمالاً همانطور كه پسر آيت بودنش به لحاظ نبي بودنش است مادر نيز آيت بودنش به لحاظ «نبيه» بودنش باشد». (زن و پيام آوري ص 39)
شرح حال حضرت مريم (س) بيشتر در دو سوره آل عمران و سوره مريم جلب توجه ميكند كه غالباً با شرح حال فرزندش حضرت عيسي (ع) همراه است. قرآن در ميان بانوان نمونه، حضرت مريم تنها زني است كه نام مباركش در 12 سوره و در 34 آيه به صراحت ذكر شده است و تنها زني كه نام او در قرآن آمده است.
آسيه
دختر مزاحم ، از زنان بني اسرائيل، از بهترين زنان و دختران انبياء است.
در قرآن، دو بار از آسيه بدون ذكر نام، ياد شده است يكي هنگام گرفته شدن موسي از آب رود نيل كه فرعون قصد كشتن او را داشت و ديگر، هنگامي كه زير شكنجه فرعون بود و از خدا ميخواست كه او را از فرعون و قوم ستمكارش نجات دهد و بهشت را نصيب وي گرداند. (سوره تحريم آيه 11)
همچنين قرآن كريم آسيه و همسران لوط و نوح را با هم مقايسه ميكند و ميفرمايد: زنان لوط و نوح علي رغم اين كه در خانه نبوت بودند و با پيامبران خدا مصاحبت و معاشرت داشتند خداي يگانه كفر ورزيدند و گمراه شدند و در مقابل آسيه زني است كه همسر فرعون است در محيطي زندگي ميكند كه همهاش كفر و ظلم و بيداد است ، ولي تحت تأثير همسر و محيط قرار نگرفت و به خداي يگانه و نبوت موسي ايمان آورد . (سوره تحريم آيه 10 و 11)
«پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: سه نفر هرگز نسبت به وحي كافر نبودهاند، آن سه نفر عبارتند از: مؤمن آل يس، علي بن ابيطالب و آسيه همسر فرعون». (حضال شيخ صدوق ، ج 1، ص 173)
بر اين اساس، آسيه حتي قبل از نبوت حضرت موسي (ع) به خداي يگانه ايمان داشته است. او تنها فرد مؤمن و يكتاپرست از خانواده فرعون است كه بر شريعت حضرت ابراهيم (ع) استوار بوده است. وي در عين اين كه موحد بود، ولي ايمان خود را مخفي ميكرد.
«همانطور كه خديجه اولين زن مؤمن به نبوت پيامبر اسلام (ع) است، آسيه هم اول زني است كه به نبوت موسي (ع) ايمان آورده است». (آخرين گفتارها در پايان زندگي، ص 160)
بعضي آسيه را اول زن آسماني ميدانند و برخي منابع او را به عنوان دومين زن آسماني ذكر كردهاند.
اين حجر از اين فراتر رفته ، معتقد است كه آسيه به مقام نبوت رسيده است . وي به دليل همدردي با فقرا لقب ام المؤمنين نايل گشت.
مادر موسي
دومين زن كه قرآن كريم از او ياد ميكند و مورد وحي الهي قرار ميگيرد مادرحضرت موسي است. قرآن درباره مادر موسي ميگويد: ما به مادر موسي وحي فرستاديم كه كودكت را در دريا بيفكن و نگران مباش ما او را به تو برميگردانيم. او فرزند را به رود نيل انداخت. باز به وسيله زن است كه موسي از آب گرفته شده و در دامان مادر خود رشد ميكند تا رهبر جامعهاي شود وآن همه عظمت و بزرگي را مديون مادر خويش ميداند و اين خود پيداست كه زن با گام زدن در مسير الهي لايق وحي ميشود و اين شايستگي دليل براي تساوي زن ومرد در ايمان و تقواست.
خواهر موسي
زني كه با هوشمندي و درايت تحت فرمان مادر خود در پي برادر روانه گشته و بامداد پروردگار واسطه رسيدن به مادر ميگردد و چون خواهرت ميرفت و ميگفت آيا شما را به كسي دلالت كنم كه تكفل او كند و به مادرت برگردانديم كه ديدهاش روشن شود . (سوره طه، آيه 40)
بلقيس
زني تنها كه در نهايت قدرت با هوشمندي و درايت سرزميني پهناور را اداره ميكند اما به سبب خشوع در مقابل حق، خداي متعال زمينه هدايتش را فراهم ميآورد و او را به نداي حق گوش جان سپرده و تمامي قدرت خود را رها نموده و پيرو حق ميگردد و خداي متعال از زبانش ميفرمايد: " ... گفت : من به خويش ستم كردهام، اينك با سليمان مطيع پروردگار جهانيان ميشوم». (سوره نمل، آيه 44)
دختران شعيب
دختراني كه در سرزمين ظلم پدر پيرشان را ياري ميكنند و به سبب عدم انصاف و ظلم جامعه در زحمتند، صفت ويژه دختران شعيب را خداي متعال حيا ذكر نموده است كه شايد مددرساني موسي (ع) از طرف پروردگار به سبب حفظ اين صفت ويژه در دختران بوده است.(سوره قصص، آيه 25)
همسر زكريا و ابراهيم
هر دو به درد نازايي گرفتارند، اما با ايمان و اميد به درگاه خدايي سختي نازايي را تحمل كرده ودر انتهاي پيري، خداي متعال پاسخ قلبي آنان را در استجابت دعاي آنها و همسران مقربشان قرار داده است.
همسرش در حالي كه به شدت سيلي (باضجه وناله) بر صورت ميزد ميگفت: پس اجابتش كرديم و يحيي را بدو بخشيديم و همسر او را شايسته كرديم چون آنان بكارهاي نيك ميشناختند ما را به اميد و بيم ميخواندند.
همسر ايوب پيامبر
زن فداكاري است كه به مراقبت همسر مريضش كه مورد طعنه شديد مردم قرار گرفته مبادرت ميورزد و از طعنههاي مردم نميهراسد و به نگاهداري شوهرش همت ميورزد و در انتها ايوب از اين ابتلا به سبب صبرش در مصائب پيروز بيرون ميآيد و در برابر سوگندي كه براي تنبيه همسرش خورده است خداي متعال با رعايت حال همسر او رأي براي تأديب و احترام راهگشايي مينمايد.
واهلش را با فرزنداني به همان تعداد و خلاصه دو برابر فرزنداني كه داشت به او داديم تا رحمتي باشد از ما به او و تذكري باشد براي خردمندان و نيز به او گفتيم حال كه سوگند خوردهاي كه همسرت را صد تركه چوب بزني تعداد صد تركه بدست گير و آنها را يكبار بزن تا سوكند خود نشكسته باشي، ما ايوب را بندهاي خويشتن دار يافتيم چه خوب بود همواره به ما رجوع ميكرد.(سوره ص ، آيه 43، 44)
در قرآن از چهار زن نكوهيده يادشده است كه از جمله زن ابولهب است، زني كه تن به ذلت داده و كرامت زنانه خود را زير هيزمهاي خشك خرد نموده و در دشمني با حق اصرار ميورزد و زن او (ابولهب ) هيزم آتش افروز دوزخ باشد در حالي كه طنابي از ليف خرما به گردن دارد.
زليخا و زن لوط كه هر كدام با وجود همسر به خوبي زمينه انحرافي يافته آن دو زن نوح كه از حق گمراه گشته است.در قرآن آمده است داخل آتش شويد همانطور كه بيگانگان با انبياء داخل ميشوند. (سوره تحريم آيه 10)
نتيجه
در مثالهاي قرآن خداي متعال قهرمانهاي قصص را تنها از يك جنس برنگزيده است بلكه در مقابل انتخاب نمونههايي از مردان نمونههايي از زنان مثال زده است.
از اينكه از مريم (ع) در قرآن يادشده است، قرآن مريم و فرزندش را آيت خدا ميداند و همراه او مقام مادرش را جزو كرامات عيسي قرار ميدهد. (سوره مائده، آيه 74)
در سوره تحريم آيه 12 مريم را با چهار صفت ستوده است.
1. عفتش، كه مكرر در آيات آمده است 2. زمينه خلقت عيســــي 3. صديقــــه بودنش 4. قنوتش كه دائماً در اين حال بوده واصرا رمي ورزيده است . مريم همان كسي است كه به زكرياي پيامبر مناجات آموخت و او را از مقام خود در شگفتي فرو برد، خداوند با رزق خود به مريم كرامت بخشيد و محدثه اخبار ملائكش قرار داد، و او را به طهارت و عبادت قبول نموده و بر زنان عالم برتريش داد از مجموعه آيات مشخص ميگردد كه تقدم او در شأن عجيبي است كه ولادت عيسي نصيبش شد و مورد خطاب پروردگار بوسيله ملائك قرار گرفت مريم تنها در ميان عالميان كرامت ندارد بلكه كرامت او نزد پروردگار است كه بندگي او را قبول نموده و با لطف مراعاتش مينمايد. مقام او به ميزاني بود كه سورهاي را بنامش خوانده و داستانش را براي رسول گرامي تذكر داد و او را آيت خود قرار داد.
از خصوصيات بارز آسيه ميتوان گفت : وي از سرگرميهاي دنيوي هر آنچه رنگ خدايي نداشت قطع رابطه نمود و بخدا پناهنده شد. او با وجود اينكه فرعون بر آن كشور پهناور تسلط داشت و در زير سيطره قدرت وي بود از او و قومش بيزاري جست و نجات را از خدا جويا شد و تنها از خدا آرزو ميكند تا خداوند برايش خانهاي در بهشت بنا كند تا در جوار رحمت حق باشد و خداوند پناهش داد. اوست پناه دهنده بيپناهان.
اشاره قرآن به همسران پيامبر نيز بدليل اينست كه همسران پيامبر مادران مؤمنان هستند و مناسب شأن والايشان سفارشهايي نموده است.
بخصوص در مورد خديجه كه مراد از بينياز ساختن پيامبر، وي ميباشد. كه در تفاسير عامه و خاصه نيز به آن اشاره شده است.
حوا نيز مادر همه انسانهاست كه قرآن به آن اشاره نموده است. دومين زني كه قرآن از او ياد ميكند مادر موسي است كه با گام زدن در مسير الهي لايق وحي ميشود.
در مورد همسران ايوب، زكريا، ابراهيم نيز بدليل صبر بيانتهايشان، مورد عنايت پروردگار قرار گرفته و خداي متعال از افراد نيك در قرآن ياد ميشوند.
در مورد كار دختران شعيب نيز ميتوان به نكات زير اشاره كرد:
1. عدم اختلاط با مردان
2. مجزا شدن محيط كارشان
3. حياي رفتاري
4. انجام كار با تعهد و دقت ، مراعات، ملاحظهكاري در حيطه فعاليت
5. دقت در شناسايي افراد جهت استخدام (انتخاب حضرت موسي)
و از اينكه از ملكه سبا نيز در قرآن اشاره شده ميتوان به موارد اخلاقي اشاره نمود:
1. مشورت
2. عدم استبداد
3. عدم تعصب در مقابل مخالفان
4. درايت
5. قاطعيت
6. هوشمندي و احتياط
7. خشوع
نظرات شما عزیزان: